اَمُو اَ حَرفه مَردِم

در نهاوند گاهی جوک وحرف حدیث های خنده داری در مورد کرونا به گوش میرسد که مرا به گذشته های نه چندان دورمی برد، آن زمان که از رادیو و تلویزیون وسایر رسانه های عمومی خبری نبود.
در آن زمان مردم خوش ذوق نهاوند، برای حوادث و اتفاقاتی که در شهر رخ می داد مضمون هایی کوک می کردند که به صورت یک بیت یا یک مصراع یا یک جمله موزون یا کلمه ای در می آمد ودر بین مردم به سرعت پخش و وِرد زبان ها می شد و به وسیله بچه ها با آواز بلند در کوچه وبازار خوانده می شد.
گوینده اولیه این مضمون ها مشخص نبود ومی توان گفت،چون از دل مردمان بر می آمد لاجرم بر دل ها می نشست.
از این مطالب چهار مورد را که به خاطر دارم نقل می کنم. به امید آنکه دوستان خاطرات خودرا در این زمینه به اشتراک بگذارند.

 

در دهه بیست، دراوج گرانی وقحطی یک شب کاروانسرای مملو از اجناس یکی از تجار معروف نهاوند آتش میگیرد و از بخت بد در همان زمان هم باد شدیدی شروع به وزیدن میکند وآتش تمامی کاروانسرا را به کام خود می کشد ،
فردای آن شب این بیت بر سر زبان ها جاری می شود
یه درنگه بادی آما بویه یدی درآما

یا در دهه سی که بیماری آبله شیوع پیدا کرده بود و دولت، مردم را به تزریق واکسن تشوبق می کرد، این ابیات ورد زبان ها بود
هر که دلش هِوله در میآره اِوله
همه کنید یاری به سوی بِیداری

در دهه چهل زمانی که مشهدی باقر کفاش (پینه چی) با کاکا شیرازی بطور مشترک برنده صدهزار تومان جایزه بلیط بخت آزمائی ملی شدند، این بیت خوانده می شد
عامو باقر پینه چی/ یه تِمَه دیَه همه چی
در اواخر دهه سی آنفلو آنزا در نهاوند شایع می شود. مردم که با این کلمه نا مانوس می باشند و تلفظ آن برای آنها مشکل بود آنفلوآنزا را به ( آمو غلامرضا) تبدیل کردند و با تمسخر به هم میگفتند ( اِشنَفتِی مُواَن عامو غلامرضا آمیه).
و با ساختن این مطالب طنز آلودبار فشار مشکلات زندگی را برای خود و دیگران کمتر می کردند.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد

ن. معماریان ششم اسفند نود و هشت.

You have no rights to post comments